جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی علیه ایران، تجربهای تلخ و پرهزینه اما در عین حال افتخارآمیز برای ملت ایران بود؛ چرا که در پایان آن، جمهوری اسلامی ایران بهعنوان پیروز از این میدان خارج شد و دشمن مجبور به پذیرش شکست شد. طبیعی بود که در شرایط جنگی، برخی محدودیتها و تصمیمات سختگیرانه برای حفظ امنیت ملی اتخاذ شود؛ از جمله محدودسازی یا قطع برخی خدمات اینترنتی، مسدود شدن سرویسهای مبتنی بر موقعیتیابی (لوکیشن) و ایجاد اختلال در پلتفرمهای ارتباطی. این تصمیمات هرچند سخت بودند، اما در شرایط جنگی برای مردم قابل پذیرش و حتی ضروری تلقی شدند.
اما پرسش اصلی اینجاست: چرا پس از پایان جنگ، برخی از این محدودیتها رفع نشدند؟
امروز، سه ماه پس از پایان جنگ، هنوز تهران بهعنوان پایتخت کشور، درگیر مشکلاتی است که بیش از آنکه نشانه جنگ باشد، نشانه بیتدبیری یا تعمدی مشکوک در ایجاد نارضایتی عمومی است:
• رانندگان اینترنتی که به دلیل اختلال در سرویسهای لوکیشن خارجی و حتی داخلی کار خود را از دست داده یا سرگردان شدهاند.
• کسبوکارهای آنلاین که آسیب دیدهاند.
• مناطقی از تهران که اینترنت پرسرعت در آنها یک رؤیاست و مردم مجبورند برای استفاده از اینترنت، خانه را ترک کنند و به دنبال نقطهای بگردند که تلفنشان آنتندهی داشته باشد.
• اختلال در آنتنهای تلویزیونی که مردم را ناگزیر به سمت خرید ماهواره یا سیستمهای اینترنتی غیرقانونی و گرانقیمت سوق میدهد.
• ضعف شدید آنتندهی تلفن همراه، تا جایی که برخی منازل عملاً بدون سرویس ماندهاند و به نقطه کور تبدیل شدهاند.
• مختل پوشش رادیویی در برخی نقاط، در حالی که رادیو یکی از رسانههای محبوب رانندگان و اقشار مختلف جامعه بوده است.
این وضعیت، با هیچ منطقی سازگار نیست. اگر این محدودیتها همچنان جنبه امنیتی داشته باشند، باید به مردم توضیح داده شود. اگر ناشی از حمله سایبری دشمن است، باز هم باید اطلاعرسانی شود. اما ادامهدار بودن این اختلالات بدون هیچ توضیح و توجیهی، چیزی جز تقویت شایعات و ایجاد بیاعتمادی عمومی بهدنبال ندارد.
رهبر معظم انقلاب به صراحت هشدار دادند که کشور را در شرایط «نه جنگ، نه صلح» نگه ندارید. با این حال، به نظر میرسد فضای ارتباطی و رسانهای کشور دقیقاً در چنین وضعیتی گرفتار شده است؛ نه شفافیت داریم، نه بازگشت به شرایط عادی.
نتیجه چنین وضعی روشن است:
۱. فرسایش سرمایه اجتماعی و ایجاد حس بیاعتمادی به مدیران.
۲. افزایش نارضایتی عمومی و کاهش آستانه تحمل مردم.
۳. باز شدن فضا برای عملیات روانی دشمن و گسترش شایعات سازمانیافته.
۴. ضربه به انسجام و اتحاد مردم در حساسترین مقطع پساجنگ.
راهکار چیست؟
۱. شفافسازی فوری:
مردم حق دارند بدانند چرا هنوز اینترنت، آنتن، رادیو و سرویسهای دیجیتال دچار اختلالاند. اولین گام اعتمادسازی، گفتن حقیقت است. اگر مشکل امنیتی است یا حمله سایبری رخ داده، باید بهطور رسمی اطلاعرسانی شود.
۲. بازگشت تدریجی خدمات:
همانطور که محدودیتها یکشبه اعمال شدند(و یکشبه پیامرسانهای خارجی رفع محدودیت شدند)، باید برنامهای مشخص هم برای بازگشت دیگر خدمات به حالت عادی اعلام و اعمال شود؛ با جدول زمانبندی و نظارت عمومی.
۳. حمایت از مشاغل آسیبدیده:
رانندگان اینترنتی، فروشگاههای آنلاین، رسانههای محلی و بسیاری از کسبوکارهای خرد به دلیل اختلال در اینترنت و لوکیشن دچار خسارت مستقیم شدهاند. دولت باید با بستههای حمایتی (وام کمبهره، معافیت مالیاتی موقت یا کمکهزینه جبرانی) از آنان حمایت کند.
۴. توسعه زیرساختهای ارتباطی:
تقویت شبکه ملی اطلاعات در راستای ایجاد بسترهای حکمرانی فضای مجازی ضرورت است و ایران امروز بیش از هر زمان به یک سپر دفاع سایبری ملی نیاز دارد که هم از زیرساختها محافظت کند و هم ارتباطات مردم را در شرایط بحران پایدار نگه دارد.
۵. بازطراحی نظام مدیریت ارتباطات در شرایط بحران:
ایران باید همانطور که در حوزه نظامی ساختار فرماندهی واحد دارد، در حوزه ارتباطات و فضای مجازی نیز یک فرماندهی واحد بحران داشته باشد تا تصمیمات جزیرهای و متناقض پایان یابد.
۶. تقویت رسانههای ملی و محلی:
وقتی حتی دسترسی به شبکههای داخلی تلویزیون یا رادیو مختل میشود، طبیعی است که مردم به سمت ماهواره و رسانههای خارجی سوق پیدا کنند. بنابراین اولویت باید حفظ پوشش کامل و بدون اختلال رسانههای داخلی باشد.
۷. بازگرداندن آرامش روانی به جامعه:
مردم پس از یک جنگ نظامی، اکنون درگیر جنگ اقتصادی و روانیاند. مسئولان باید نشان دهند که درک درستی از سختیهای زندگی مردم دارند و با اقدامات ملموس (بهبود خدمات ارتباطی و رفاهی) حس امید و آرامش را به جامعه بازگردانند.
شرایط جنگی را مردم ایران همیشه با درک بالا و همراهی پذیرفتهاند. اما اکنون که جنگی در کار نیست، ادامه این محدودیتها نهتنها منطقی نیست بلکه شائبههای خطرناکی ایجاد میکند. شائبه اینکه یا بیتدبیری مدیریتی در کار است یا تلاشی پنهان برای ایجاد بحران روانی و نارضایتی در جامعه.
اکنون زمان بازگشت به آرامش و بازسازی است، نه تشدید فشارها. اگر دشمن در میدان نبرد شکست خورد، نباید اجازه داد در میدان اعتماد و آرامش اجتماعی با دست خودمان پیروز شود.
شفافیت، بزرگترین پدافند در برابر جنگ روانی است و بازگرداندن آرامش به مردم، خود نوعی پیروزی است.
محمد پای بست | روزنامهنگار و فعال رسانه